لینک دریافت فایل خرید پایین توضیحات
فرمت word قابل ویرایش پرینت
تعداد صفحات: 36
جایگاه روانکاوی تاریخ روان شناسی
روانکاوی روان تحلیل گری نام زیگموند فروید سرتاسر دنیای نوین بیشتر مردم اشناست. گر چه سایر چهره پیشرو تاریخ روان شناسی، مانند فخنر، وونت تیچنر خارج روان شناسی حرفه کمتر شناخته شده اند، فروید میان عامه مردم شهرت فوق العاده برخوردار است. بیش چهل سال پس مرگ فروید نیوزویک نوشت که بدون او تفکر قرن بیستم دشواری قابل تصور است. او یکی معدود افرادی که تغییر شیوه تفکر ما موضوع خودمان نقش اساسی داشته است.
روانکاوی سایر مکاتب روان شناسی همزمان است. وضعیت سال 1985 نظر بگیرید، سالی که فروید نخستین کتابش انتشار داد اغاز رسمی جنبش نوین خود مشخص کرد. وونت زمان 63 سال داشت. تیچنر که تازه 28 ساله شده فقط دو سال پیش دانشگاه رفته تدوین نظام ساخت گرایی اش تازگی اغاز کرد. روح ساخت گرایی امریکا حال رشد بود. روان شناسی رفتار گرایی روان شناسی گشتالت هیچ کدام شروع نشده بود. واتسون هنگام 17 سال ورتایمر 15 سال داشتند.
با وجود هنگام مرگ فروید سال 1939 ، چشم انداز کلی روان شناسی تغییر یافته بود. روان شناسی وونت، رفتارگرایی کارکردگرایی صورت تاریخ درامده بودند. روان شناسی گشتالت سوی المان سوی ایالت متحده ریشه دوانید، رفتارگرایی شکل مسلط رفتار امریکا شده بود.
بر عکس دیگر مکاتب، روانکاوی نه محصول پژوهش دانشگاهی نه محصول علم محض، بلکه درون روانپزشکی برخاست که تلاش کرد کسانی که جامعه انان برچسب بیماران روانی زد، درمان کند. بدینسان روانکاوی یک مکتب فکری روان شناسی که طور مستقیم سایر مکاتب قابل قیاس باشد نبود، هنوز نیست.
روانکاوی نظر هدف، موضوع مطالعه، روش همان ابتدا خط فکری روان شناسی دور شد. موضوع مطالعه رفتار نابهنجار است، که اندازه سوی مکاتب غفلت قرار گرفته بود، روش اولیه جای ازمایش کنترل شده ازمایشگاهی، مشاهده بالینی است. همچنین روانکاوی ناهشیاری سرو کار دارد، موضوعی که سوی سایر مکاتب فکری روان شناسی اساسا نادیده گرفته شده بود.
با وجود روانکاوی ویژگی زمینه مشترکی کارکردگرایی رفتارگرایی دارد. همه انها روح ماشین گرایی، کارهای فخنر پسیکوفیزیک افکار انقلابی داروین تاثیر پذیرفته بودند.(داون پی شولتز، سیدنی الن شولتز1384)
اهمیت مطالعه روانکاوی:
بانظر که روانکاوی اولین نظامی که طور کامل بررسی نیروی انگیزشی شخصیت پرداخته وهمچنین تیوری مسایلی که زمان پیدایش صورت تابو نگریسته ولی عین حال تکوین شخصیت ، مبین چگونگی رابطه فرد دیگران احتمالا نیرومند نیروی انگیزشی انسان یعنی مسایل جنسی دقت بررسی قرار داد تاکید کرد که علت همین تاکید مخالفتهای جدی نظریه صورت گرفت. مسایل چیزی جز امر جنسی نبود که بنا برمدل روانکاوی مسایل جنسی بدو تولد تاثیر چشم گیری بررشد شخصیت دارد .
علاوه این، مکاتب بعد نظام روانکاوی که فروید اغاز گر بود، نحو چشم گیری تحت تاثیر روانکاوی بوده اند . همچنین، نظریه دلیل ارایه تصویر جدیدی انسان، روانشناسی دستخوش انقلاب مسیر اینده حد زیادی تحت تاثیر قرار داده .به دلیل حقیقت که تصویر تفاوت بسیاری تصویر قبول عام داشت، روانکاوی نه تنها روان شناسی را، که بسیاری حوزه دیگر اندیشه حیات انسانی تحت تاثیر قرار داد، ویژه حوزه قبیل ادبیات ،هنر ،تعلیم تربیت ،اخلاق ،جامعه شناسی ،انسان شناسی والهیات.
گفته اند که روانکاوی درست اندازه نظریه کوپرنیک داروین تصور انسان خویش تغییر داده است.همچنان که کوپر نیک توهم مربوط وضعیت مرکزی زمین انسان جهان بین برد داروین توهم یگانه بودن انسان طبیعت زنده نابود ساخت ،فروید ضربه مهلک احتمالا بزرگترین توهم انسان نواخت ،تصور که انسان حاکم اعمال افکار خود است.
روانکاوی، بالاخص رهگذر کار زیگموند فروید، جامع منسجم نظریه موضوع انگیزش اسیب شناسی روانی ارایه نموده است، نظریه که هنوز طراوت تازگی خود حفظ کرده است. واقع بینش تحلیل فروید موضوع جبرگرایی روانی، اوایل کودکی،و فرایند ناهشیار، تاثیر زایل نشدنی روانشناسی گذاشته است(کورچین، 1983). مفاهیمی مانند اسیب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شییی،اظطرب جدایی،و دوره حساس اوایل کودکی، طرز تفکر روان کاوی موضوع مشکلات مراجع بسیار تعیین کننده هستند.مع هذا، انواع دیگر روان درمانی روش رفتاری تنها اواخر توجه جدی اصطلاح مبذول داشته اند (بالبی،1982).
افزون این، روانکاوی فراتر یک نوع روان درمانی صرف است؛ روان کاوی همچنین نظریه موضوع رفتار انسان روش مشاهده است.اس.فروید (1923) تعریفی کلی نکته اشاره کرده است((شیوه تحقیق موضوع فرایندهای ذهنی ویژه پدیده ناهشیار، روش درمان مبتنی شیوه، مجموعه مشاهدات واقعیت گرداوری شده که درمجموع ساختار منسجم یکپارچه نظریه خصوص رفتار انسان پدید اورند))(ارگل،1995؛ص523). روانکاوی، عنوان نظریه خصوص رفتار انسان، دو فرضیه بنیادی متکی است:(الف)جبرگرایی روانی- همه رخدادهای ذهنی علت دارند هیچ رخدادی طور تصادفی نمی دهد ؛(ب)ناهشیاری پویا- بسیاری نیازها،ارزوها، وتکانه اساسی بیرون اگاهی شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانکاوی، عنوان فرایند درمانی، که افراد کمک کند رشد تکامل شان تحقق ببخشند؛روانکاوی عمدتا انجام کار سعی کند محتوای قسمت ناهشیار ذهن رابه
بخش هشیار بیاورد سازمان ساختارهای روانی (خود)را که دنیای واقعی، ویژه دنیای واقعی روابط بین فردی،را دریافت نموده کنش متقابل دارد،نیرومند سازد(گرینسون،1967).
در اینجا نیست یاداوری شود که چنانچه توضیح داده روانکاوی فروید فلسفه لهو لعب نیست. راست که فروید جنسیت پایه مهم شخصیت انسانی معرفی کرده بخصوص هیستری سرکوب شدن انرا علت کسالت دانسته است، اما درمان غرق شدن عیاشی جنسی ندانسته (بیماری علت قوی بودن غریزه جنسی اشخاص پیدا نمی شود بلکه علت غیر صحیح ایجاد گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا دیدیم که قرن نوزدهم پزشکان اعصاب خواستند علل جسمانی بیماری روانی کشف وسیله رفع انها بیمار درمان کنند .فروید جهت معکوس انها رفت . یعنی روش روانی، کشف علل روانی بعضی بیماریها ، (روش طرز برخورد شخص بیمار موانع زندگی)پرداخت نشان دادن که بعض عوارض جسمانی بیماریهای روانی علت روانی دارند. مثلا بیماران مبتلا هیستر فلجهای جسمانی زیادی دیده شود که ازمایشهای پزشکی نمی توانند انها تایید کنند .مثلا بیمار قادر نیست دستش حرکت دهد، حالیکه عضلات اعصاب دستکاملا سالم اند؛ درست نمی بیند، حالیکه چشم پزشک هیچ ضایعه عضوی چشم او تشخیص نمی دهد؛ مرتب قی کند قادر غذا خوردن نیست، حالیکه پزشک متخصصدستگاه گوارش علت موجهی حالت نمی یابد. پیش بیماران هیستریک درغگو شناختند.فروید نشان داد که بیماران اعضای بدن تحت تاثیر بیماری روانی واقعا قدرت عمل خود دست دهند. روش درمان فروید خیلی ثمربخشتر بود.معذلک او رقیب مخالف پزشکان اعصاب نبود راهی که انها دنبال کردند تحقیر قرار نداد . چه روش فروید محدود یک دسته بیماریهای روانی که انها نوروز نامید دسته دیگر بیماریهای روانی نام پسیکوز موثر نیست. فروید نخستین کاشف ضمیر ناخواگاه نیست، چنانچه اشاره قبل او دیگران درک کرده بودند ولی او نخستین کسی که نقش ساختمان و طرز کار روان نشان داده است.یک دسته پیروان او که مهم انها فرانتس