تحقیق مدیریت کار زمان ص

لینک دانلود خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع :  ( قابل ویرایش اماده پرینت )

تعداد : 6 صفحه

---

 قسمتی متن : 

مدیریت کار زمان

مقدمه

زمان همیشه عنوان یک منبع مهم قلمداد شده است. اما ما عادت کرده‌ایم اتلاف وقت بیشتر گردم دیگران بیندازیم خودمان مقصر ندانیم. ما کمبود وقت بیشتر عنوان پوششی استفاده می‌کنیم فقدان برنامه‌ریزی دوراندیشی، تاخیرها فقدان ضرب‌العجل‌های تعیین شده قبلی کارمان نظر دور دارد. اما واقعیت ما یک دنیای ارمانی زندگی نمی‌کنیم بدین ترتیب مجبوریم زمان دیگر منابعی اختیار داریم بهترین نتایج دست یابیم.

مدیریت صحیح زمان، عاملی اساسی موفقیت هر سازمان محسوب شود چیزی تاکنون توجه چندانی مبذول نشده است. مدیریت زمان مدیریت کار، اساسا معطوف انضباط فردی است. نظامی انتخاب می‌کنیم ما استفاده بهتر وقتمان یاری رساند، نوعی ارتباط هدف است. عملکرد صحیح هر نظام عملکرد صحیح کاربران سنجیده می‌شود. هیچ چوب جادویی باعث نمی‌شود ما طور اتفاقی زمانی اختیار داریم طور صحیح استفاده کنیم. صرفا کافی تصمیم بگیریم اولویت‌های ما کدامند سپس انها بپردازیم.

برنامه‌ریزی الویت‌بندی اهداف

زمان همانند پول ما مقدار مشخصی اختیار داریم استفاده بهتر باید برنامه مشخصی، چه چگونگی مصرف کردن چه تنظیم هزینه‌ها، داشته باشیم.

در محیط کار، شما باید انتظاراتی براورده کنید براساس نتایجی ارایه می‌دهید، مورد قضاوت قرار می‌گیرید. موارد مشخصی وجود دارند جزء وظایف شغلی شما محسوب می‌شوند، اما کار شما لزوما انها قیاس نمی‌شود. مثلا ممکن شما جلسه‌ای حضور پیدا کنید. اما حضور جلسات، ارزیابی پایان سال شما ملاحظه نخواهد شد. جملاتی مثل «افرین کارولین! بودجه تنظیم کردی، اما امسال 405 جلسه شرکت نموده‌ای!» چیزی نیست دوست داشته باشید مدیرتان بشنوید.

در هر کاری ما محول می‌شود، وظایف متعدد متنوعی گنجانده شده است، بعضی انها مهم‌اند عدم انجامشان موجب دست دادن شغل می‌گردد. بعضی انها چندان مهم نیستند، اما باید انجام شوند، چرا بخشی رویه‌های داخلی کار محسوب می‌شوند. بعضی انها نسبتا بی‌اهمیت‌اند باید توسط دیگران انجام شوند. نهایت، بعضی کارها اصلا اهمیت ندارند لزومی انجام انها نیست، ما وظایف انجام می‌دهیم، چون نوشته‌ای میزمان قرار دارد انجام انها گوشزد می‌کند احساس می‌کنیم چاره‌ای جز انجام انها نداریم.

توانایی تفکیک بین انواع مختلف وظایفی انتظار می‌رود شما انجام دهید، اولین قدم سوی برنامه‌ریزی الویت‌بندی موثر است. همین کار انجام امور خانه مصداق دارد. بعضی کارها مانند پختن غذا شستشوی لباس ظروف باید حتما انجام شوند. بعضی کارهای دیگر لازم نیست انجام دهید انجام انها صرفا علاقه‌ تمایل شما بستگی دارد. (مثل تمیز کردن اتاق زیرشیروانی)

همه با، وجود انکه کارهای مختلفی انجام می‌دهیم، راستای اهداف سازمان حرکت می‌کنیم. اساسا تمام اهداف شغلی اهداف بخش‌ها اهداف کلی سازمان تناسب دارند. شما باید طور مشخص اهداف واحدها سازمان اطلاع کامل داشته باشید. اهداف یادداشت کنید، انها نظر مدیرتان بگذرانید تایید او مطمئن شوید.

شناخت تعهدات زمانی

وقتی سازمانی ملحق می‌شوید، شرح کاری اختیار شما قرار می‌گیرد حوزه‌های مورد مسئولیت‌تان تفصیل دران مشخص شده است. شرح کار شما حداقل یک بار سال باید روز شود زمان انجام کارهای خاص باید قید گردد. عبارت دیگر، اهداف وظایف فهرست‌شده شرح کار شما چیزهایی هستند سازمان قبال انجامشان شما حقوق می‌پردازد. وظایف باید تعهدات اولیه اشتغال براورده سازند. انها تعهدات زمانی شما شامل می‌شوند.

اگر شرح وظیفه کاری ندارید، انچه فکر می‌کنید حوزه وظایف کاریتان قرار دارد بنویسید. انها اختیار مدیرتان قرار دهید نظر او جویا شوید ایا وظایف همان تعهدات کاری شما هستند خیر. ممکن مواردی برخورد کنید دور تصورتان باشد!

به همین گونه، اگر مسئول گروهی هستید فاقد شرح وظیفه لازم شرح وظایفش تغییر یابد روز شود، اعضای تیم بخواهید شرح وظایفش تغییر یاید روز شود، اعضای تیم بخواهید شرح وظایف مورد نظرشان بنویسند باره مطالب اظهار شده بحث کنید.

اگر شخصی کارهای مربوط شغلش انجام می‌دهد شرح وظایف شغلی خود خودش بنویسد، نتیجه بهتر می‌شود چرا انان بهتر شما جزئیات امر واقف هستند.

رضایت کار سبک مدیریت

او کارش دوست داشت. کارش بلد بود. وقتی شروع کار می‌کرد چنان علاقه‌ای، تمام وجودش وقف کار می‌کرد اغلب، گذر زمان احساس نمی‌کرد.

او کارش دوست داشت. کارش بلد بود. وقتی شروع کار می‌کرد چنان علاقه‌ای، تمام وجودش وقف کار می‌کرد اغلب، گذر زمان احساس نمی‌کرد.

به چیزی نام «اضافه‌کار» اعتقادی نداشت، برایش مهم بخش کار امروز عهده گرفته تمام کند لااقل سامانی برساند. اما همیشه مانعی وجود داشت. همیشه اتفاقی غیرمنتظره می‌افتاد او خسته می‌کرد.

همیشه کسی شوق عشق او بین ببرد احساس شور شادی او تبدیل خستگی کند «برای امروز دیگر بس است. باید بروم خانه» جمله تکراری هر روزه‌ای ذهنش می‌رسید. مانع خسته‌کننده حضور یک فرد نام «مدیر» نظر او اصلا‌ عنوان برازنده‌اش نبود.

طیفی مدیران غرور کاذب تسخیر شده‌اند. حتی زمانی نمی‌دانند چه کنند، نیاز اعمال قدرت کنترل دارند. زمانی همه واضح اشتباهند درستی حق بودن خود پافشاری می‌کنند. افراد معمولا‌ کارمندان خود،‌ حمایت چندانی نمی‌کنند. حتی زمانی کسی نسبت شغلش علاقه‌مند باشد. او عناوینی مثل ناهماهنگی مجموعه کنار می‌گذارند.