لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع : ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 18 صفحه
قسمتی متن :
عنوان مقاله :
سیره پیامبر
( نقش اخلاق مشورت سیره عملى پیامبر اسلام )
استاد مربوطه :
جناب اقای محمد زاده
دانشجو :
نوشین صفاپور
پائیز 85
نقش اخلاق مشورت سیره عملى پیامبر اسلام (ص)
یکى شاخصه هاى پر اهمیت پیشرفت اسلام اخلاق نیک کلامدلاویز پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) انسانها بود، خلق نیکوتا بدان حدى که معروف سه چیز پیشرفت اسلام نقش بهسزایى داشت:1- اخلاق پیامبر (ص)2- شمشیر مجاهدات حضرت على (ع)3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)در قران مجید، نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام جذب دلها تصریح شده است، جا که مىخوانیم: «فبما رحمه من اللهلنت لهم لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهمو استغفر لهم شاورهم فى الامر; اى رسول ما! خاطر لطف ورحمتى که جانب خدا، شامل حال تو شده، مردم مهربانگشتهاى، اگر خشن سنگدل بودى، مردم دور تو پراکندهمىشدند، پس انها ببخش، براى انها طلب امرزش کن، درکارها انها مشورت فرما.» ازاین ایه استفاده مىشود که : 1- نرمش اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگدل سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند، جذبنیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى مدیریت صحیح جذب عطوفت است; 4- باید دستشکستخوردگان جنگ گنهکاران شرمنده گرفت وجذب کرد (با توجه که شان نزول ایه مذکور موردندامت فراریان مسلمان جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت مردم خصلتهاى نیک پیوند دهنده که موجبانسجام مىگردد. پیامبر اسلام (ص) علاوه که ارزشهاى اخلاقى بسیار ارجمىنهاد، خود سیره عملىاش مجسمه فضایل اخلاقى ارزشهاى والاىانسانى بود، او همه ابعاد زندگى چهرهاى شادان کلامىدلاویز حوادث برخورد مىکرد.به عنوان مثال، درتاریخ امدهاست:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى اثر حملهقهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدى بن حاتم که سرشناساناین قبیله شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه» نامداشت اسارت سپاه اسلام درامد.سفانه سایر اسیران مدینه اوردند انان درنزدیک مسجد خانهاى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) اناسیران دیدن کرد، سفانه موقعیت استفاده کرده گفت: «یا محمد هلک الوالد غاب الوافد فان رایت تخلى عنى، لا تشمت بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، یحفظ الجار، یطعمالطعام، یفشى السلام، یعین على نوائب الدهر;اى محمد!پدرم (حاتم) دنیا رفت، نگهبان سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا ازاد کن، شماتت بدگویىقبیلههاى عربها من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگانرا ازاد مىساخت، همسایگان نگهبانى مىنمود، مردم غذامىرسانید، اشکارا سلام مىکرد، حوادث تلخ روزگار، مردمرا یارى مىنمود.»پیامبر اکرم (ص) که ارزشهاى اخلاقى، احترام شایان مىنمود، بهسفانه فرمود: «یا جاریه هذه صفه المومنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! ویژگىهایى که برشمردى، صفات مومنانراستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او مورد لطف رحمتقرار مىدادیم.» انگاه پیامبر (ص) مسوولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; دختر بهپاس احترامى که پدرش ارزشهاى اخلاقى مىنمود، ازاد سازید.».ان گاه پیامبر (ص) لباس نو او پوشانید، هزینه سفر شامرا اختیار او گذاشت، او افراد مورد اطمینان بهشام نزد برادرش رهسپار کرد. نمونههایى اخلاق پیامبر (ص) سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه اخلاق نیک زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطرهاى اقیانوس عظیم حسن خلق انحضرت است، همان گونه که خداوند تعبیر «و انک لعلى خلقعظیم; همانا تو اخلاق عظیم برجستهاى دارى» مطلباشاره فرموده است.نظر شما چند نمونه انها جلبمىکنیم: 1- عدى بن حاتم مىگوید: «هنگامى که خواهرم سفانه اسارتسپاه اسلام درامد من سوى شام گریختم، پس مدتى خواهرمبا کمال وقار متانت به شام امد مرا مورد کهگریختهام او تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پساز چند روزى او که بانویى خردمند هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند بهخدا او رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار که اوبپیوندى که صورت جهانى عزت عظمت پیوستهاى».با خود گفتم راستى که نظریه صحیح همین است، عنوان پذیرشاسلام، مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) مسجد بود، جا بهمحضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم داد پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، حضرت برخاست مرا بهسوى خانهاش برد، مسیر راه که مرا خانه مىبرد،بانویى سالخورده مستضعف او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) مدتى طولانى انجا توقف کرد بانو درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. خود گفتم:«سوگند خدا شخص پادشاه نیست.»سپس جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که لیف خرما بود، نزدم اوردو من فرمود: روى بنشین. گفتم: بلکه شما انبنشینید. فرمود: نه، شما بنشین، خود حضرت روىزمین نشست، خود گفتم: نشانه دیگر که حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى دینم که راز پوشیده بیانفرمود، دریافتم که او رازها اگاهى دارد، فهمیدم کهپیامبر مرسل مىباشد، بیانات پیشگوییها مهربانىهایش مراشیفتهاش کرده همانجا مسلمان شدم.» 2- جنگ خیبر که حضور شخص پیامبر (ص) سال هفتم هجرترخ داد، پس پیروزى سپاه اسلام سپاه کفر، جمعى یهودیانبه اسارت سپاه اسلام درامدند، یکى اسیران، صفیه دختر حى بناخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه زنى دیگر اسارت گرفت انها رابه حضور پیامبر (ص) اورد، ولى هنگام اوردن انها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، انها کنار جنازههاى کشتهشدگان یهود حرکتداد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان دید بسیارناراحتشد صورتش خراشید، خاک سر خود ریخت، سختگریه کرد.هنگامى که بلال انها نزد پیامبر (ص) اورد،پیامبر (ص) صفیه پرسید: «چرا صورتت خراشیدهاى اینگونه خاکالود افسرده هستى؟! » صفیه ماجراى عبورش کنارجنازهها بیان کرد، رسول اکرم (ص) رفتار غیر انسانى خلافاخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت شده بلال سرزنش کرده فرمود: «ا نزعت منک الرحمه بلال حیث تمر بامراتین على قتلىرجالهما; اى بلال! ایا مهر محبت عاطفه وجود تو رختبربسته که انها کنار کشتهشدگانشان عبور مىدهى؟! چرابىرحمى کردى؟»جالب که پیامبر اکرم (ص) براى جبران رنجها ناراحتىهاىصفیه، او ازدواج کرد، سپس او ازاد، بار دیگر باپیش نهاد صفیه او ازدواج نمود ترتیب، ناراحتىهاى اورا طور کلى قلبش زدود. 3- ماجراى جنگ حنین که سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه که خواهر رضاعى پیامبر (ص) بود، جمعى دودمانشبه اسارت سپاه اسلام درامدند، پیامبر (ص) هنگامى که شیماء درمیان اسیران دید، یاد محبتهاى او مادرش دورانشیرخوارگى، احترام محبتشایانى شیماء کرد. پیش روى اوبرخاست عباى خود زمین گستراند، شیماء روى اننشانید، مهربانى مخصوصى او احوالپرسى کرد، اوامر فرمود: «تو همان هستى که روزگار شیرخوارگى من محبتکردى...» (با که زمان حدود شصتسال گذشته بود).شیماء پیامبر (ص) تقاضا کرد، اسیران طایفهاش ازادسازد، یامبر (ص) او فرمود:«من سهمیه خودمرا بخشیدم،و مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد مىکنم که بعد نماز ظهر برخیز حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده انها سهمیه خودرا ببخشند.شیماء همین کار انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما بهپیروى پیامبر (ص) سهمیه خود بخشیدیم.»سیرهنویس معروفابن هشام مىنویسد: «پیامبر (ص) شیماء فرمود: اگر بخواهى باکمال محبت احترام، نزد ما بمان زندگى کن، اگر دوستدارى تو نعمتها بهرهمند مىسازم سلامتى سوى قومخود بازگرد؟» شیماء گفت: مىخواهم سوى قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یک غلام یک کنیز او بخشید دو همازدواج کردند، عنوان خدمتکار خانه شیماء زندگى خودادامه دادند. 4- مهربانى اخلاق نیکوى پیامبر (ص) حدى که امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر جماعتخواند، مردم بسیارى بهاو اقتدا کردند، ولى انها ناگاه دیدند حضرت خلاف معمولدو رکعت اخر نماز شتاب تمام کرد (مردم خودمىپرسیدند، راستى چه حادثه مهمى رخ داده که پیامبر (ص)نمازش شتاب تمام کرد؟!) پس نماز پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما گونه نماز (با حذفمستحبات) پایان بردى؟» پیامبر (ص) پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; ایا شما صداى گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم که کودکى چند قدمى محل نمازگزارانگریه مىکرده، کسى نبود که او ارام کند، صداى گریه او دلمهربان پیامبر (ص) درد اورد، رو نماز شتابتمام کرد، کودک وضع بیرون اورده، نوازش نماید. 5- عبد الله بن سلام یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملى ازجمله جاذبههاى اخلاق پیامبر (ص) موجب که اسلام پذیرفت ورسما صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستى یهودیان نام«زید بن شعبه» داشت، عبدالله پس پذیرش اسلام همواره زیدرا اسلام دعوت مىکرد، عظمت محتواى اسلام براى او شرحمىداد بلکه اسلام گرویده شود، ولى زید چنان یهودىبودن خود پافشارى مىکرد مسلمان نمىشد.عبدالله مىگوید: روزىبه مسجدالنبى رفتم ناگاه دیدم، زید صف نماز مسلمانان نشستهو مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم پرسیدم «علتمسلمان شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها خانهام نشستهبودم کتاب اسمانى تورات مىخواندم، وقتى که ایاتى کهدر مورد اوصاف محمد (ص) رسیدم، ژرفاندیشى خواندمو ویژگى هاى محمد (ص) که تورات امده خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر که نزد محمد (ص) روم او رابیازمایم، بنگرم که ایا او داراى ویژگىها که یکى انها«حلم خویشتندارى» هستیا نه؟ چند روز محضرش رفتم،و همه حرکات رفتار گفتارش تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه ویژگىها وجود او یافتم، خود گفتم تنهایک ویژگى مانده است، باید مورد کند کاو خودادامه دهم، ویژگى حلم خویشتندارى او بود، چرا که درتورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) خشم او غالب است،