فایل جهت دانلود

معرفی و دانلود فایلهای پر کاربرد فارسی

فایل جهت دانلود

معرفی و دانلود فایلهای پر کاربرد فارسی

تحقیق نکاتی سعادت شقاوت انسان


لینک دانلود خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع :  ( قابل ویرایش اماده پرینت )

تعداد : 27 صفحه


 قسمتی متن : 

 

نکاتی مورد سعادت شقاوت انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

(لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین  الاالذین امنو عملوا الصالحات فلهم اجرهم غیرممنون) سوره تین ایات 6-4

انسان قامت نیکوتر خلق کردیم. سپس اورا پایین‌ترین پله باز گرداندیم. جز انان که ایمان اوردند عمل صالح انجام دادند که پاداشی پایان ناپذیر دارند.

از میان هزاران خوبی محاسن ایمان، پنج خوبی پنج نکته بیان می‌کنیم.

نکته اول

انسان سبب نور ایمان اعلی علیین بالا می‌رود وسیله ارزشی کسب می‌کند که شایسته بهشت باشد. حالی که سبب تیرگی کفر اسفل  سافلین سقوط می‌کند وضع شایسته اتش جهنم قرار می‌گیرد. چون ایمان انسان صانع جلیلش مربوط می‌سازد. او پیوند محکم(به‌خدا) مربوط می‌سازد او صانعش نسبت می‌دهد. پس ایمان انتساب است. رو انسان وسیله ایمان ارزشی والا لحاظ تجلی صنعت الهی او پیدایش دلایل تقوش اسماء  ربانی وجودش کسب می‌کند. ولی کفر همان نسبت انتساب قطع می‌کند. تیرگی صنعت ربانی فرا می‌گیرد؛ اثار پاک می‌کند ارزش انسان می‌کاهد طوری که او فقط ماده اش منحصر می‌سازد. ارزش ماده اعتباری ندارد. حکم نبودن دارد. چون فنا پذیر زایل شدنی حیاتش حیاتی حیوانی موقت است.

و اینک اوردن مثالی توضیح می‌دهیم:

ارزش ماده ارزش صنعت ومیزان مرغوبیت صنعت انسان متفاوت است. گاهی هر دو ارزش برابر می‌بینیم. گاهی ارزش ماده ارزش خود صنعت بیشتر گاهی پیش می‌اید که ماده اهن دارای ارزشی غنی جمالی بسیار عالی می‌شود. پیش می‌اید صنعتی نادر بسیار نفیس وجود اینکه ماده بسیار ساده ساخته شده است. میلیونها تومان ارزش پیدا می‌کند. اگر امثال چنین تحفه‌ای نایاب بازار زرگران پیشه وران عتیقه شناس عرضه شود سازنده مهارت مشهور بشناسند قیمتش میلیونها تومان می‌رسد. اما اگر همان تحفه بازار اهنگران ـ مثلا ـ عرضه شود، هیچ‌کس خریدن اقدام نخواهد کرد. چه بسا خریدنش چیزی پرداخت نمی‌شود.

در انسان چنین انسان صنعت خارق‌العاده خالق سازنده یکی والاترین معجزات قدرتش می‌باشد. چون خدا او عنوان مظهر تجلیات جمیع اسماء نیکش خلق کرده است. او مدار تمام نقوش بدیع خود قرار داده الگوی کوچک نمونه تمام کائنات قرار داده.

پس هروقت نور ایمان وجود همین انسان مستقر گردد، همان نور تمام نقشهای حکیمانه که انسان قرار دارد، بیان روشن می‌کند، بلکه دیگران می‌خواند. پس مومن اندیشمندانه می‌خواند، نفس جود کاملا احساس می‌کند. دیگران وادار می‌کند مطالعه کرده بیندیشند. یعنی انگار می‌گوید: «اینک منم ساخته مخلوق همان صانع, ببینید جگونه کرم رحمتش من متجلی می‌شود». وبه وسیله معانی مشابه صنعت ربانی انسان متجلی می‌شود.

پس ایمان ـ که عبارت انتساب صانع سبحان ـ نشان دادن جمیع اثار صنعت نهان انسان می‌پردازد. بدین وسیله ارزش انسان طول بروز همان حقیقت ربانی درخشش همان اینه صمدانی معین مشخص می‌شود. انگاه همین انسان ـ که اهمیتی ندارد ـ والاترین مقام تمام مخلوقات تحول پیدا می‌کند. طوری که شایستگی خطاب الهی پیدا کرده شرفی نایل می‌اید که او شایسته مهمانی ربانی بهشت  می‌کند.

اما وقتی کفر ـ که عبارت قطع انتساب خدا ـ وجود انسان نفوذ کند چنان حالتی تمام معانی نقوش اسماء نیک حکیم الهی تیرگی سقوط کرده کلی محو می‌شود مطالعه خواندن غیر ممکن می‌گردد. چون فهم جهات معنوی مکنون که متوجه صانع جلیل است. سبب  فراموش گشتن صانع سبحان ممکن نمی‌شود بلکه دنباله رو تبدیل اکثر اثار صنعت حکمت اغلب نقوش معنوی عالی بین می‌رود اما باقی مانده که چشم می‌اید اسباب ناچیز ارزش طبیعت تصادف نسبت داده می‌شود. بالاخره سقوط کرده زایل می‌گردد. چون هر یک جواهر درخشان پاره شیشه‌ای سیاه تاریک تبدیل می‌گردد. حالت اهمیتش تنها ماده حیوانی منحصر می‌گردد. همان‌طور که گفتیم سرانجام ثمر ماده عبارت بسر بردن حیاتی کوتاه جزئی، که صاحب ان سپری می‌کند، حالی که ناتوان‌ترین نیازمندترین شقاوتمندترین مخلوقات رو نهایت گندیده زایل می‌شود... این‌چنین کفر ماهیت انسانیت خراب کرده جوهری ارزشمند ان‌را سیاه زغالی ارزش تبدیل می‌کند.

نکته دوم:

همان‌طور که ایمان نور انسان روشن نورانی می‌کند تمام مکاتیب صمدانی نوشته شده نمایان ظاهر بازخوانی می‌کند، همان‌طور کائنات روشن می‌کند، قرنهای گذشته اینده تاریکی شدید فراگیر نجات می‌دهد.

و استناد اسرار ایه شریف راز مثالی توضیح ‌‌خواهیم داد:

)الله ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور) بقره 257 ـ خدا یاور‌‌ مومنان ‌است انها تاریکی‌کفر ‌نور ‌‌‌ایمان بیرون می‌اورد.

در یک جریان خیالی دو کوه بلند مقابل بینیم که قله انها پلی عظیم هولناک پایین دره‌ای بسیار عمیق قرار دارد خودمان که پل ایستاده ایم هنگام تاریکی شدید هر طرف دنیا گیردد، چیزی دیده نمی‌شود. طرف راست خود نگاه کنیم، تاریکی نهایت قبرستانی بزرگ بینیم یعنی خیالمان چنان اید. بعد طرف چپ نگاه کنیم، انگار امواجی تاریکی شدید بینیم که مشکلات مصایب وحشتناک دست پنجه نرم کنند فجایع بزرگ ستیزهستنند گو اینکه خود حمله اماده کنند. پایین پل نظر اندازیم گودال دره بسیار عمیق انتها چشممان اید موقع مقابل تیرگی شدید مشکلات بزرگ جز چراغی بسیار کم نور دستی چیزی اختیار نداریم. استفاده کنیم دران هنگام وضعی ترس‌اور برایمان میشود چون گله شیر درنده وحوش اشباح پیرامون خود حتی اطراف پل بینیم ارزو می‌کنیم که چراغ نداشتیم که مخلوقات خوفناکی برایم نمایان بکند نور چراغ هر جا می‌گرفتیم مان خطرات خوفناک می‌دیدیم، دل حسرتمند بودیم اه سرد می‌کشیدیم می‌گفتیم واقعا چراغ برایم مصیبت کوره رفتم چراغ زمین زدیم خورد انگار خورد کردن چراغ نور چراغی برقی دست یافتیم دیدم تمام کائنات روشن کرده قلب همان تاریکی شکافته کاملا نابود شده زایل گشته پر نور است. هر جا هر جهت پر نور شده حقیقت همه چیز روشن واضح نمایان شد. دیدیم همان پل معلق ترس‌اور خیابانی ‌است ‌از ‌دشتی ‌هموار ‌می‌گذرد‌ ‌و ‌‌برایمان‌ روشن‌ ‌همان‌ گورستان ‌پرهراس که طرف ‌راست دیده بودیم ، جز مجالس ذکر تهلیل زمزمه ذکری لطیف خدمتی گرانقدر عبادتی والا چیزی نیست که زیر فرمان مردانی نورانی باغهای سبز خرم زیبا پا شده‌اند نور شادی سرور سعادت قلب فروزان می‌کند دره عمیق مصایب هولناک حوادث مبهم که طرف چپ خود دیدم جز کوههای پوشیده درختان سبز خرم که موجب سرور بیننده می‌شوند چیزی نیستند که پشت مهمانخانه عظیم اسایشگاهها تفریح گاههای جالب قرار دارند. اری خیالمان چنین امد مخلوقات مخوف وحوش درنده که دیدیم جز حیوانات رام شده مانوس مانند شتر گاو بز گوسفند چیزی نیستند موقع ایه شریف خوانیم

( الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور )

همان دو کوه عبارت اند اغاز انتهای حیات، یعنی عبارتند عالم زمین عالم برزخ پل عبارت طریق حیات طرف راست زمان گذشته طرف چپ عبارت زمان اینده چراغ دستی عبارت خودپرستی مباهات خود بستگی معلومات خود مغرور بودن انسان که وحی اسمانی گوش فرا نمی‌دهد شیرها درندگان وحشی عبارتند حوادث شگفت انگیز موجودات عالم پس انسانی که خود پرستی غرور خود متکی دام تیرگیهای غفلت گرفتار می‌شود غل زنجیر گمراهی مبتلی می‌شود همان انسان مانند حالت اول خیالی من است، که نور همان چراغ ناقص که عبارت شناخت ناقص منحرف بسوی گمراهی، گذشته مانند گورستانی بزرگ می‌بیند که تاریکی عدم ناپدید شده زمان اینده صورتی وحشتناک نشان می‌دهد که مصایب خطرات مشکلات بازی می‌کنند جریان حوادث تصادف کور نسبت حواله می‌دهد همان‌طور ـ تمام حوادث موجودات که عموما جانب پروردگار مهربان حکیم مامورند ـ طوری نشان می‌دهد که انگار وحوش درنده ادم خوران حمله‌ور می‌باشند بنابراین حکم ایه شریف لازم می‌اید:

(و الذین کفروا اولیاء الطاغوت یخرجهم من النور الی الظلمات ) بقره 257 طاغوت یاور معین کافران می‌باشد که انها نور ایمان تاریکی کفر بیرون می‌برد.

اما وقتی امداد هدایت الهی داد انسان برسد وایمان قلبش راه بیابد ومستقر گردد فرعونیت وخودخواهی شکسته شود کتاب خدا گوش فرا دهد, بیشتر حالت دوم واقعه خیالی شباهت پیدا می‌کند. انگاه کائنات روشنایی روز رنگ امیزی شده نور الهی لبریز می‌شود تمام عالم زبان امده می‌گویند (الله نور السماوات والارض ) نور 30 ـ خدا فروغ اسمان وزمین دست دارد.

پس همان‌طور که گمان می‌رفت زمان گذشته: حالت, قبرستانی بزرگ نیست بلکه همان‌طور که بصیرت قلب بیند هر عصر زمان, زیر فرمان پیامبری مرسل جمعی اولیاء صالح ذخیره


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.