لینک دریافت فایل خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 7 صفحه
قسمتی متن :
در ادامه پست قبل گفتیم باید جایی دل هشیار شدن بگذاریم یکی راههای بیدار نگه داشتن دل گفتیم دیدار عالم همچنین گوش دادن مواعظشان است.
"یکی سالکان میگوید:هرگاه خود سستی امر عبادت ببینم ، دیدار یکی بندگان صالح خدا میروم ، رفتار حالات او اندیشم ، عمل یک هفته من نشاط امر عبادت میدهد ، کوشش کار اخرتم وا دارد"(۱)
در همین چه تاثیراتی دارد شنیدن صحبتهای بندگان صالح پروردگار ، اول تهذیب خود پرداخته اند سپس دست دیگران میگیرند توجه شما مطلب نفس مردان خدا کیمیاست که نمونه زیبایی جلب میکنم.
خب برگردیم ادامه مطلب
ملاکهای دنیایی بودن چیه؟
معیار اهل دنیا بودن انسان ، مال منال جاه مقامه ؟
و ملاک اینکه اهل دنیا نباشه اینه انسان اینها رو نداشته باشه ؟
همونطوری میدونید اینها ملاک نیستش
ملاک دنیایی بودن تعلق خاطر نسبت امور داشتن همون دلبستگی اینهاست
چه بسیار کسانی مال دارایی ... دارند ولی داشتن نداشتن انها در نظرشان فرقی نمیکند برعکسش هست چه بسیار کسانی مال دارایی ندارند ولی دائما دلشان حب دنیا وجود دارد.
حالا چه جوری تونیم تشخیص بدیم دلبستگی داریم نه ؟
اگر یه وقتی ما وسایل لوازم ... هر چی داریم اگر دستشون دادیم ناراحت شدیم مشخص میشود ما دلبستگی وجود دارد اگر چیزی بدستمون رسید اگر خوشحال شدیم باز دلبستگی داریم.
البته خیلی سخته اصلا موارد هیچ تغییری انسان ایجاد نشه ولی انسان ظرفیت اینو داره باید تمرین کم زیاد مهم دست پیدا کنه.
ذات اقدس قران کریم میفرمایند : بخاطر انچه دست داده اید غمگین نشوید انچه خدا شما داده دلبسته شادمان نباشید.(۲)
خلاصه کلام اینکه تعلق دلبستگی امور دنیوی یکی شاهراههای نفوذ شیطان دل انسانه همچنین مایه الودگی روح ظلمت جانه سرانجامش موجب شقاوت بدبختی پایان میشه
اصلا دنیا مثل همون خوابیه گفتیم ، مثلا خوابیدیم داریم خواب میبینیم ، چقدر زرق برق هستش ، چقدر امکانات املاک ماشینو ... هستش مشغول اوناییم همینکه خواب بیدار میشیم میبینیم که هیچی خوابمون اینور نیستش اون دل سفیدی خدا بهمون داده سیاهش کردیم . که میتونستیم همون دل سفید رو زیباترش کنیم نقشهای زیبایی میتونستیم بهش بدیم .
راستی فرا رسیدن ماه رجب رو همه تبریک میگم از اینجا میتونید سخنرانی ایت الله حق شناس رو ماه رجب دریافت کنید . یادتون نره!!
حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)خطاب عبدالله بن جندب تقدیم مى فرماید:«فلا تضیع مالک تصلح مال غیرک ما خلفته وراء ظهرک واقنع بما قسمه الله لک لاتنظر الا الى ما عندک لاتتمن ما لست تناله فان من قنع شبع من لم یقنع لم یشبع خذ حظک من اخرتک»([1])عدم دلبستگى دنیادر قران کریم روایات اهل بیت(علیهم السلام)مطالب بسیارى موضوع زهد وارستگى قناعت عزت نفس بیان شده است. همچنین کتاب هاى اخلاقى ما، مخصوصا کتاب هایى که بیش تر جنبه روایتى دارد، بحث هاى فراوانى باره وجود دارد. البته چون گونه موارد معمولا یک بعد قضیه مطرح تبیین مى گردد، وظیفه علما فقها، یعنى کسانى که دین شناس اشنا کلمات اهل بیت(علیهم السلام) مبانى اسلام هستند، که سایر ابعاد توجه نموده بررسى نظر اسلام اهل بیت(علیهم السلام)را موارد خاص بیان کنند. یک بعد مساله که توجه انسان نباید معطوف امور مادى زودگذر دنیا باشد; یعنى تعلقاتش متمرکز شهوات لذات زودگذر دنیا نباشد، بلکه باید دوراندیش اخرت گرا داراى همتى بلند باشد متوجه مطلب باشد که زندگى دنیا چند روزى بیش نیست زندگى ابدى حقیقى عالم دیگر است. اساس بینش که انسان همه زندگى دنیا، نه تنها انچه نصیب او مى شود،بلکه تمام نعمت هایى که جهان هست، نسبت عالم اخرت پشیزى حساب نمى اورد; زیرا نظر او، دنیا محدود متناهى عالم اخرت نامحدود نامتناهى روشن که بین متناهىونامتناهى هیچ نسبتى وجود ندارد; حتى اگر بگوییم نسبت متناهى نامتناهى اندازه یک چشم برهم زدن مى باشد، باز زیاد گفته ایم. اگر همه عمر دنیا ابتدا انتها، اعم انچه کره زمین کرات دیگر منظومه شمسى سایر کهکشان هاست ـ کهکشان هایى که گاهى میلیاردها سال نورى ما فاصله دارند ـ زندگى اخرت مقایسه کنیم هیچ نسبتى بین نمى یابیم; یعنى نسبت بین دنیا اخرت نسبت یک چشم زدن صد سال عمر انسان کم تر است. ایـن بینـشى اسـت که ادیان الهى پیامبران خدا انسان ارائه مى دهند. انچه موضوع ناچیز بودن دنیا ذکر شد، مبتنى یک بینش عمیق علمى، فلسفى اعتقادى چنین اقتضایى دارد که انسان نسبت دنیا زخارف دلبستگى پیدا نکند.استفاده مطلوب عمردرست که زندگى دنیا محدود یک چشم زدن کم تر است، اما همین زندگى محدود که سرنوشت زندگى نامتناهى مشخص مى سازد. خوشبختىوبدبختى ما زندگى نامتناهى ابدى، گرو کارهایى که زندگى دنیا انجام مى دهیم. بنابراین، یک جهت زندگى دنیا ارزشى ندارد نسبت زندگى اخرت چیزى حساب نمى اید، اما جهت دیگر لحاظ تاثیرى که زندگى اخرت دارد، پاى زندگى اخرت ارزش نظر، ارزش عمر دنیا بى نهایت مى باشد; زیرا نتیجه بى نهایت است: بى نهایت نعمت ثواب بى نهایت عذاب عقاب. پس براى لذت هاى دنیا نباید حسابى باز کنیم، اما براى عمرى که دنیا داریم، قطعا باید حساب باز کنیم هر چشم برهم زدنش بیهوده دست ندهیم. طبیعى که اداره کردن زندگى فردى خانوادگى بدون فعالیت تلاش امکان پذیر نیست. سنت الهى که انسان دنیا زحمت بکشد نیازهاى فردى خود خانواده اش تامین کند جامعه کمک نماید; نباشد، زمینه امتحان فراهم نمى شود، زمینه امتحان که نبود، انتخاب نیست، زمینه انتخاب که نبود، رشد انسانى محقق نمى شود، رشد انسانى که نبود، ثواب هاى اخروى نخواهد بود. ثواب براى انتخاب اگاهانه انسانى نه فعالیت هاى جبرى. ممکن سوال شود که چه نسبتى بین زحمتى که انسان براى کسب روزى مى کشد تکالیف دیگرى که عهده اوست، وجود دارد؟ مشخص کردن اولویت درجه اهمیت ها، وظیفه فقیهان دین شناس است. البته مسائل مبهم مشتبه ممکن انسان انتخاب تعیین اولویت دچار تردید نماید. مثلا، که ایا تحصیل الان براى من اولویت دارد غیرتحصیل؟ چه مقدار زمانى که تحصیل اختصاص مى دهم باید عبادت بپردازم؟ مطالعه براى من بیش تر اهمیت دارد خواندن نافله؟ صبح زود پاى درس حاضر شدن بیش تر براى من اهمیت دارد قرائت قران؟ ورزش بیش تر براى من اهمیت دارد استراحت؟ ... . تمام مسائل خاص خود دارد که انسان باید اساس برنامه زندگى اش بریزد. یکى مسائل که ما چقدر باید براى تامین زندگى دنیا تلاش کنیم؟ البته شرایط زندگى افراد یکدیگر متفاوت است. براى مثال، سربازى که جبهه مى جنگد، پرستارى که بیمارستان خدمت مى کند نمى توانند کار تولیدى انجام دهند، اما کشاورزىکه مزرعه فعالیت مى کند کارگرى که کارخانه کار مى کند حسابشان جداست. مدیرى که اداره کار مى کند حساب دیگرى دارد. طلبه استاد مانند هر کدام حساب خودشان دارند.دیدگاه اسلام موضوع ثروت اندوزىمساله اى که امروزه مواجه هستیم که ایا افراد جامعه باید براى کسب امور مادى دست اوردن مال ثروت تلاش کنند خیر؟ یکى مسائلى که سطح جامعه ما ـ خصوص پس دوران جنگ ـ مطرح شده، که باید برنامه هایى براى توسعه اقتصادى داشته باشیم. همان زمان یک سرى بحث هاى فکرى نظرى مطرح که ایا اسلام توسعه اقتصادى مى پذیرد خیر؟ ایا باید فکر ارتقاء سطح ثروت ملى سطح زندگى مردم که باید کارى کرد که مردم مسلمان یک نان جویى قانع باشند بیش تر عبادت بپردازند؟ مباحث حتى سطح دانشگاه محافل علمى کشیده شد; سخنرانى ها، کنفرانس سمینارهایى برپا گردید مقالاتى زمینه رشته تحریر درامد. البته کسانى شرایط سوءاستفاده هایى کردند; یعنى اسم دلسوزى ولى انگیزه هاى دیگرى، که خدا مى داند، کارهایى کردند بحث هایى انجام دادند که معنایش بود: باید دین بپذیریم پیشرفت اقتصادى را. مساله مطرح کردند که اصلا دین پیشرفت توسعه اقتصادى سازگار نیست; دین دعوت زهد قناعت دورى دنیا مى کند، پس اگر انقلاب، انقلاب اسلامى نباید سخنى توسعه میان اید! اما ایا اسلام گفته که نباید ثروت دنیا دست مسلمان باشد؟ ایا اسلام چنین بینشى وجود دارد که هر کس مجموعه اى نعمت هاى خدا دستش باشد نظر اسلام مذموم است؟ حال که قران کریم، سخن حضرت سلیمان(علیه السلام)امده که یکى دعاهایش خطاب پروردگار عرض مى کند: «رب اغفرلى وهب لى ملکا لاینبغى لاحد من بعدى» (ص: 35); بارالها لطف کرمت خطاى من درگذر مرا ملک سلطنتى عطا فرما که پس من احدى لایق نباشد. البته یهود نصارا، حضرت سلیمان(علیه السلام) پیامبر نمى دانند، ولى دید ما مسلمانان، حضرت یکى پیغمبران بزرگ الهى است. اگر داشتن ثروت بهره مندى نعمت هاى خدادادى مذموم مى بود، قران کریم حضرت سلیمان(علیه السلام) که نعمت هاى فراوانى اختیارش مقدار ستایش عمل نمى اورد جمله نعمت هایى که خداوند حضرت سلیمان(علیه السلام)عطا فرمود که باد، جن، وحوش شیاطین مسخر او گردانید. حضرت کاخ هایى جنس بلور، که شاید امروز جهان نمونه اش وجود نداشته باشد، داشت; طورى که وقتى بلقیس وارد کاخ او گمان که باید نهر اب عبور کند لباس هایش جمع کرد. حضرت سلیمان(علیه السلام) او گفت: «انه صرح ممرد من قواریر» (نمل: 44); قصرى ابگینه صاف. حضرت سلیمان(علیه السلام) یک چنین کاخى داشت نعمت هاى بسیار فراوانى که قران برخى اشاره شده است.در سیره احوالات پیغمبر اسلام(صلى الله علیه واله)و ائمه اطهار(علیهم السلام)، حتى زاهدترین امامان(علیهم السلام)، امده که بزرگواران سالى صدها برده ازاد مى کردند. برده ازاد کردن کار اسانى نیست، درست که امروز برده اى نیست انسان ببیند قیمت بازار چقدر است، ولى قیمت ارزش یک انسان که مى توانیم تصور کنیم چقدر است; انسانى که